loading...
به سوی ظهور
محسن داوری ثانی بازدید : 55 1392/11/23 نظرات (0)

"شادمانی همه جا پشت در است در گشودن هنر است"
داستان گاو و خوک
مرد ثروتمندی به کشیشی گفت: نمیدانم چرا مردم مرا خسیس می پندارند. کشیش گفت: بگذار حکایت کوتاهی از یک گاو و یک خوک برایت نقل کنم.
خوک روزی به گاو گفت: "مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن انگیز تو بهنیکی سخن می گویند و تصور می کنند تو خیلی بخشنده هستی. زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می دهی. ولی من همه چیز خودم را به آن ها می دهم، از گوشت ران گرفته تا سینه ام را. حتی از موی بدن من برس کفش و ماهوت پاک کن درست می کنند. با وجود این کسی از من خوشش نمی آید. علتش چیست؟" می دانی جواب گاو چه بود؟ جوابش این بود:
“شاید علتش این باشد که هر چه من می دهم در زمان حیاتم می دهم

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    دوست دارید چه مطالبی بیشتر در این وبلاگ قرار بگیرد؟(شما میتوانیدبه بیش از یک گزینه رای دهید)
    عناوین مطالب

    آمار سایت
  • کل مطالب : 315
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 10
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 156
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 201
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 204
  • بازدید ماه : 224
  • بازدید سال : 2,170
  • بازدید کلی : 29,953
  • کدهای اختصاصی

    ابزار هدايت به بالاي صفجه


    کد جلوگيري از راست کليک


    کد جلوگيري از انتخاب متن


    متحرک کردن عنوان وب

    گردآورنده مطالب