نقش امام حسين(ع)با نقش امام حسن(ع)متفاوت است.در دوران امام حسين(ع)،ترديد مسلمانان در صحت جنگ و مشروع بودن آن از ميانرفت.درين مرحله،مسلمانان با تجربه امام على(ع)به عنوان نمونه اعلاىحكومت عدل اسلامى،به سر مىبردند و ميدانستند كه پيروزى بنى اميه،پيروزىاشرافيت جاهلى بوده است كه با رسول اكرم(ص)و يارانش دشمنى عميقىداشتند.اشرافيتى كه رسول خدا كوشيد تا آن را از ميان بردارد و پايههاىاسلام را بر ويرانههاى آن بنياد گذارد.پس نبايد از كراهتى كه مسلمانان ازبنى اميه داشتند،و از تجاوز طلبى و نخوت و بلند پروازى و كينه جوئىشان كهحاصل روحيه جاهليت آنها بود حيرت كرد.
احسان به قدر معرفت و بينش
روزى يك نفر از اعراب بيابان محضر حضرت حسين (ع) آمد و گفت: يابن رسول الله به يك خونبهاى كامل ضامن شده و از پرداخت آن عاجز شدهام، پيش خود گفتم: بروم مشكل خود را پيش بزرگوارترين مردم مطرح كنم و از او كمك بطلبم و از اهل بيت رسول الله، اصيلتر و بزرگوارتر نيافتم، لذا مشكل خودم را محضر شما آوردهام.
امام (ع) فرمود: اى برادر عرب سه مسأله از تو خواهم پرسيد اگر از يكى جواب بدهى يك سوم مال را به تو خواهم داد و اگر از دو مسأله جواب دادى دو سوم مال و در صورت جواب به هر سه مسأله، همه خونبها را به تو خواهم داد.
حادثهاي مانند رويداد خونين نينوا كه رهبر قهرمانش حسين بن علي (ع) است،بزرگترين ذخيرة انسانيت در گذرگاه قرنها است. رويداد عاشورا تنها يك جنگ نابرابر،يك داستان غمانگيز و يا فاجعه نبود، بلكه جلوهاي از كمال و جمال الهي بود كه در چهرهانسانهايي تجسم يافت و در منظر اهل نظر به نمايش گذارده شد. رخداد عاشورا چوناننهضتهاي عدالت خواهانه و اصلاح طلبانه انسانهاي مجاهد نبود، بلكه عصاره همهبعثتها، نهضتها، انقلابهاي مردان الهي بود كه در سرزمين تفتيده طف رخ نمود.تبلور دو انديشه، دو اعتقاد و دو جريان تاريخي كه در چهره دو گروه يا دو پيشوا ترسيمميشود. جنگ امام نور با امام نار، درگيري انسان صالح و مصلح با انسان فاسد و مفسد،رويارويي فضيلتها با رذيلتها .اين واقعه با آنكه بيش از نيم روز طول نكشيد، نقلمجالس گوناگون در همه روزگاران شد.