دو تا دروغگو داشتن از کنار یک کوه رد می شدن یکی به دیگری گفت: اون مورچه را می بینی که بالای اون کوهه؟ اون یکی هم گفت: کدوم یکی را می گی؟ اون یکی را گه چشمش بازه یا اون یکی که چشاش بسته است؟
خسیسه دمه مرگ وقت وصیت میگه احمد کوجاست؟ -- اینجام بابا
ممد کوجاست؟ -- اینجام بابا
مامانیت کو ؟ -- اینجام آقا !
ای همتون که اینجاین پس چرا چراغ توالت روشنه ؟
یک نفر خودشو دار می زنه ، میان می بینن بر اثر ضربه مغزی فوت کرده ، بررسی می کنن می فهمن خودشو با کش دار زده بوده !
غضنفر دو تا بلوك سيمانی رو گذاشته بوده رو دوشش، داشته میبرده بالای ساختمون ، صاحب كارش بهش ميگه: تو كه فرقون داری، چرا اينا رو ميگذاری رو كولت ؟! غضنفر ميگه: اون دفعه با فرقون بردم، چرخش پشتم رو اذيت می كرد !
غضنفر رو براي اولين بار مي برند توي هلي کوپتر ، توي آسمان از سمت چپي اش مي پرسه : شما گرمتونه ؟ طرف مي گه : نه از سمت راستي اش مي پرسه شما گرمتونه ؟ اون يکي هم مي گه نه بعد غضنفر بلند مي گه : آقاي خلبان هيچ کس گرمش نيست. اون پنکه سقفي رو خاموشش کن !
حیف نون رفته بوده تئاتر، دوستش ازش می پرسه: چطور بود؟ حیف نون میگه: خوب بود، ولی آخرش رو نفهمیدم چی شد. قست اول که تموم شد یک پلاکارد نشون دادن که نوشته بود: "پرده دوم، دو سال بعد" من دیگه حوصله نداشتم دو سال صبر کنم اومدم بیرون!
مردی نزدروانپزشک رفت وازغم بزرگی که در دل داشت برای دکتر تعریف کرد دکتر توصیه کرد به فلان سیرک برو انجا دلقکی هست آن قدرتورامی خنداند که غمت ازیادخواهی برد....
مردلبخندتلخی زدوگفت:من همان دلقکم...
این مثله زندگیه خیلی ازما آدماست:(